کـــودک بازیگـــوش خیـــالت ...

دوبـــاره تـــوپ یـــادت را در حیـــاط خـــاطر من انداخـــت ...

خاطـــرت را برداشتــــه و در بــــه رویـــت بـــاز کـــردم ...

خواستـــم  دادی ... فریـــادی ...اعتـــراضی ...!

تا دیـــگر ایـــن چنیـــن جســـورانه آرامشـــم را برهــم نزنـــی ...

امـــا با دیــدن لبخنــد شیرینـــت و نگـــاه شیطــنت آمـــیزت ...

با لبخنـــدی خیــــالت را پـــس دادم ...

جالـــب بـــود !!
درب خاطـــراتم را کـــه می بســـتم بـــا خـــود زمزمــــه میکــــردم ...

مــــی شود ایــــن تـــوپ دوبـــاره در حیـــاط ایـــن خانـــه بیفـــتد ؟!!!



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

 

وَقتے اُفتادَمـــــــ زَمینـــ تو بُلَند بُلَند مےخَندیدے...

 

 

 

 

 

 

 

و مَنــــــ.....

 

 

 

 

 

 

 

تَمامـــِ حَواسَمــــ بہ اَطرافــ بود کِہ کَسے عاشِقــــــِ خَنده هآتــــ نَش

 

 



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->


خیلی وقتا بهم گفتن چرا میخندی بگو ما هم بخندیم ...

اما هرگز نگفتن چرا غصه میخوری بگو ما هم بخوریم ....

 





موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->


 

 

باید یک به یک آرزوهایت بر باد رفته باشد

تا بدانی که وقتی می گویم خسته ام

یعنی چه!!!




موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

من، تو، ما!

یادت هست؟...

حالا تمام شد!

تو، او، شما!

من هم به سلامت



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

دلم خیلی گرفته بود...

خواستم با دوستم دردودل کنم...

اول ازش پرسیدم سیگار داری...؟

گفت:آره،می خوای بکشی؟

گفتم نه...

تو بکش،طاقته حرفامو داشته باشی...



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

دست می سوزد با سیگار
به خودت می آیی
یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند
نه دستی که شانه هایت را بگیرد
نه صدای که قشنگ تر از باد باشد
تنهایی یعنی این…!!!

آدمـ هـا مـے آینـد

زنـدگـے مـے کننـد

مـے میـرنـد و مـے رونـد …
...
امـا فـاجعــہ ـے زنـدگـے تــو

آטּ هـنگـامـ آغـاز مـے شـود کــہ آدمـے مـے رود امــا نـمـے میـرد!

مــے مـــانــد

و نبـودنـشـ در بـودטּ تـو

چنـاטּ تــہ نـشیـטּ مـے شـود

کــہ تـــو مـے میـرے!!
آنان که بودنت را قدر نمی دانند رفتنت را “نامردی” میخوانند ! نــپـــرس

هیــــچ نپــــرس از دلــــم

هـــمــین " چـــه خبــــر "

هـــمــین " چـــه میکنـــی ایـــن روزهــا "

ســـوال
بـــدی اســت !



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

سهراب قایق دیگر جوابگو نیست....



کشتی باید ساخت!!!



این جا مثل من زیاد است!!!
آهسته گفت: خدانگهدارت .
در را بست و رفت . . . .
آدمها چه راحت مسئولیت خودشان را به گردن خدا می اندازند. . . .



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

بـــﮧ ســـیــــم آخــــر ..

ســـآز مــــے زنـــــم امـشـَــب

بــــﮧ کـــورـے چـشـــم دنیــــا

کـــــﮧ ســــــآز مـخـــآلــف مـے زنــَــد

بـــآ مــَـن ! !
فرقـے نمـے کند !!

بگویم و بدانـے ...!

یا ...

نگویم و بدانـے..!

فاصله دورت نمی کند ...!!!

در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!

جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:

دلــــــــــــــم.....!!!



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->


شب آرامی بود

می روم در ایوان، تا بپرسم از خود

زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست

گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من

خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا

لب پاشویه نشست

پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد

شعر زیبایی خواند و مرا برد، به آرامش زیبای یقین

با خودم می گفتم :

زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست

رود دنیا جاریست





زندگی، آبتنی کردن در این رود است

وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم

دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟

هیچ !!!

زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند

شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری

شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت

زندگی درک همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان

فردایی است، که نخواهد آمد

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی

ظرف امروز، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز، دریغش کردی

آخرین فرصت همراهی با، امید است

زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک

به جا می ماند

زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ

زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود

زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر

زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ

زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق

زندگی، فهم نفهمیدن هاست

زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست


آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصت بازی این پنجره را دریابیم

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

پرده از ساحت دل برگیریم

رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است

وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست

زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند

چای مادر، که مرا گرم نمود

نان خواهر، که به ماهی ها داد

زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم

زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت

زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست

لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست

من دلم می خواهد،

قدر این خاطره را ، دریابیم


زنده یاد سهراب سپهری





موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد